بازی درمانی کودک محور چیست؟ بازی درمانی آدلری چیست؟

در دنیای امروز، بازی درمانی بهعنوان یکی از روشهای مهم رواندرمانی برای کودکان شناخته شده است. این روش به واسطهی استفاده از بازی به عنوان زبان طبیعی کودکان، به آنها این امکان را میدهد تا احساسات، تجربیات و نگرانیهای درونی خود را بهطور غیرمستقیم و بدون استفاده از کلمات بیان کنند.
از میان رویکردهای مختلف بازی درمانی، دو مدل مهم و کاربردی عبارتند از بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی آدلری. در ادامه به تشریح دقیق این دو رویکرد، مبانی نظری، اهداف و شیوههای اجرا پرداخته میشود تا خواننده بتواند به درک عمیقی از هر یک از این روشها دست یابد.
مقدمه
بازی درمانی به عنوان یک روش درمانی، بر این باور است که بازی زبان اصلی کودکان است و از طریق آن میتوان به جنبههای عمیق روانی و احساسی آنان دست یافت. در کودکان، بازی نه تنها وسیلهای برای تفریح و سرگرمی است بلکه راهی برای بیان اندوه، اضطراب و نیز احساسات مثبت میباشد.
از این رو، روانشناسان و مشاوران با بهرهگیری از بازی درمانی سعی میکنند فضای امن و حمایتیای ایجاد کنند تا کودک بتواند بهطور طبیعی تجربیات درونی خود را پردازش کند. در میان مدلهای مختلف بازی درمانی، دو رویکرد مهم وجود دارد که هر کدام ویژگیهای منحصر به فردی دارند.
بازی درمانی کودک محور
بازی درمانی کودک محور، که گاهی به عنوان بازی درمانی غیرمستقیم یا بدون رهبری مستقیم نیز شناخته میشود، بر محوریت کودک و آزادی انتخاب او در روند بازی تأکید دارد. این رویکرد نخستین بار توسط ویرجینیا اکسلاین (Virginia Axline) مطرح شد و بر این اصل استوار است که کودک به عنوان یک موجود خلاق و دارای تواناییهای درونی، بهترین فرد برای هدایت فرآیند درمان خود میباشد.
در این مدل درمانی، محیطی گرم، امن و بدون قضاوت برای کودک فراهم میشود؛ جایی که او میتواند بدون دخالت مستقیم درمانگر، بازی کند و به بیان احساسات و افکار خود بپردازد.
درمانگر در این روش نقش یک همراه مطمئن و تسهیلگر را ایفا میکند که تنها در صورت نیاز به کودک راهنمایی میدهد و به جای تعیین جهت بازی، اجازه میدهد کودک خود موضوعات بازی را انتخاب کند.
هدف از این رویکرد، فراهم آوردن فضایی است که کودک بتواند از طریق بازی به خودشناسی دست یابد، اعتماد به نفس خود را تقویت کند و در نهایت با حل تعارضات درونی و بیرونی، به بهبود روانی دست یابد.
مبانی نظری این رویکرد بر اصول انسانگرایانه استوار است؛ به گونهای که معتقد است هر کودک دارای پتانسیلهای درونی فراوانی است و تنها نیاز به فضای مناسب برای شکوفایی این پتانسیلها دارد.
از ویژگیهای بارز این مدل میتوان به تأکید بر احترام به خودمختاری کودک، عدم قضاوت و ایجاد یک رابطه درمانی مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل اشاره کرد. پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که بازی درمانی کودک محور در کاهش اضطراب، بهبود خلق و خو و افزایش خلاقیت در کودکان موثر است.
بازی درمانی آدلری
بازی درمانی آدلری، که برگرفته از نظریههای فردشناسی آلفرد آدلر است، رویکردی متفاوت به بازی درمانی ارائه میدهد. نظریه آدلر بر این باور است که انسانها بهطور ذاتی به دنبال معنا، تعلق و احساس مفید بودن هستند. در این مدل، درمانگر با تأکید بر عوامل اجتماعی و محیطی، به بررسی الگوهای رفتاری و نگرشهای کودک میپردازد. از دیدگاه آدلر، علائم روانی و رفتاری کودک ناشی از سبک زندگی و نحوه ادراک او از تعلق و نقش خود در خانواده و اجتماع است.
در بازی درمانی آدلری، درمانگر نقش فعالی در هدایت بازی بر عهده دارد. برخلاف رویکرد کودک محور، در این مدل درمانگر با دخالت مستقیمتر، بازیها و فعالیتها را ساختاربندی میکند تا کودک بتواند به شناسایی و تغییر الگوهای رفتاری ناکارآمد بپردازد. درمانگر با استفاده از سوالات هدایتگر، تفسیر بازیها و ارائه بازخوردهای سازنده سعی میکند کودک را به سوی درک عمیقتر از مشکلات و یافتن راهحلهای عملی سوق دهد.
هدف اصلی این رویکرد، تقویت حس تعلق و همبستگی اجتماعی کودک است. درمانگر در این مدل به بررسی تأثیر محیط خانوادگی، روابط بیناخلاقی و نقشهای اجتماعی پرداخته و سعی میکند کودک را به مشارکت فعال در محیط اطراف و بهبود روابط با دیگران تشویق کند. به عبارت دیگر، بازی درمانی آدلری به دنبال بازسازی نگرشهای محدودکننده و ایجاد تغییرات رفتاری مثبت از طریق تجدید ساختار الگوهای زندگی کودک میباشد.
مقایسه و تحلیل دو رویکرد
با وجود اینکه هر دو مدل بازی درمانی از بازی به عنوان ابزار اصلی استفاده میکنند، تفاوتهای قابل توجهی در شیوهی اجرا و اهداف نهایی آنها وجود دارد. در بازی درمانی کودک محور، تأکید بر آزادی انتخاب کودک و عدم دخالت مستقیم درمانگر است؛ بهطوری که کودک به عنوان قهرمان داستان، مسیر بازی را خود او انتخاب میکند. در مقابل، بازی درمانی آدلری بهصورت هدفمندتر و با نقش درمانگر بهعنوان راهنما و مفسر، سعی در ساختاربندی بازی و استخراج معنا از رفتارهای کودک دارد.
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی این دو رویکرد، نگرش نسبت به تغییرات رفتاری است. در مدل کودک محور، تغییرات رفتاری بهطور طبیعی و در چارچوب بازی و بیان عاطفی به دست میآید؛ در حالی که در مدل آدلری، تغییر رفتارها از طریق تحلیل دقیق الگوهای رفتاری و بازسازی نگرشهای فردی حاصل میشود.
به همین ترتیب، در بازی درمانی کودک محور، فضای درمان بیشتر غیرمستقیم و خودانگیخته است و درمانگر در موقعیتی قرار دارد که به کودک اجازه دهد تا خودش به راهحلهای درونی دست پیدا کند. اما در بازی درمانی آدلری، درمانگر بهعنوان عامل فعال و مداخلهکننده، تلاش میکند تا با ایجاد تغییرات ساختاری در الگوهای زندگی کودک، راهگشای تحول روانی شود.
از جنبههای نظری، بازی درمانی کودک محور از مفاهیم روانشناسی انسانگرایانه بهره میبرد که تأکید بر خودکفایی و توانمندیهای درونی کودک دارد. در مقابل، نظریه آدلر به تأثیر محیط و روابط اجتماعی بر رشد کودک پرداخته و معتقد است که تغییر نگرش و سبک زندگی میتواند به بهبود عملکرد روانی منجر شود.
کاربردها و مزایا
هر دو رویکرد در محیطهای درمانی و مشاورههای روانشناختی کاربرد دارند؛ اما انتخاب بین آنها بستگی به نیازها و ویژگیهای کودک و مشکلات موجود دارد. بازی درمانی کودک محور به دلیل فراهم آوردن فضایی آزاد و بدون محدودیت، برای کودکانی که نیاز به بیان آزاد احساسات دارند بسیار مفید است. این رویکرد به کودک این امکان را میدهد تا بدون ترس از قضاوت، تجربیات درونی خود را مرور کند و به مرور زمان به بهبود خودشناسی و اعتماد به نفس دست یابد.
از سوی دیگر، بازی درمانی آدلری در مواردی که مشکلات کودک ریشه در الگوهای رفتاری ناکارآمد و نگرشهای منفی نسبت به خود و اجتماع دارد، میتواند بسیار موثر واقع شود.
در این مدل، درمانگر با هدایت مستقیم بازی و ارائه تفسیرهای ساختاریافته، سعی در تغییر نگرشهای محدودکننده و تقویت حس تعلق و مشارکت اجتماعی دارد. این روش به ویژه در خانوادههایی که در تعاملات بین فردی دچار تنش و ناهنجاری هستند، کاربرد فراوانی دارد.
چالشها و محدودیتها
با وجود مزایای قابل توجه هر دو رویکرد، بازی درمانی نیز مانند سایر روشهای درمانی با چالشهایی مواجه است. یکی از محدودیتهای بازی درمانی کودک محور، این است که برای برخی کودکان ممکن است فرآیند آزاد بازی بهتنهایی کافی نباشد و در مواردی نیاز به هدایتهای جزئی یا ترکیب با سایر روشهای درمانی احساس شود. همچنین، در برخی مواقع، عدم ساختاربندی دقیق بازی ممکن است به عدم استخراج کامل پیامهای درونی منجر شود.
در مقابل، بازی درمانی آدلری به دلیل نقش فعال درمانگر، ممکن است برای کودکانی که به آزادی کامل نیاز دارند، احساس فشار یا کنترل بیش از حد را ایجاد کند. برخی کودکان ممکن است به دلیل ویژگیهای شخصیتی یا تجربیات گذشته، نسبت به مداخلات مستقیم درمانگر مقاومت نشان دهند. از این رو، انتخاب مدل مناسب نیازمند ارزیابی دقیق ویژگیهای فردی کودک، محیط خانوادگی و نوع مشکلات موجود است.
نتیجهگیری
در نهایت، بازی درمانی به عنوان یک روش نوین و مؤثر در رواندرمانی کودکان، نقش مهمی در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی کودکان دارد. هر دو رویکرد کودک محور و آدلری با توجه به مبانی نظری و شیوههای اجرا، در شرایط و نیازهای متفاوت کاربرد دارند.
بازی درمانی کودک محور بر آزادی انتخاب و بیان طبیعی احساسات کودک تأکید دارد و محیطی امن فراهم میکند تا کودک بدون ترس از قضاوت، به پردازش تجربیات درونی بپردازد. در مقابل، بازی درمانی آدلری با بهرهگیری از نظریههای فردشناسی آدلردر پی بردن به الگوهای رفتاری و تغییر نگرشهای محدودکننده تأکید دارد و با مداخلات ساختاریافته، کودک را به سوی رشد و تحول هدایت میکند.
انتخاب بین این دو رویکرد به عوامل مختلفی از جمله شخصیت کودک، نوع مشکل، محیط خانوادگی و نیز تجربه و سبک درمانگر بستگی دارد. در برخی موارد، ترکیب اصول هر دو مدل میتواند به دستیابی به نتایج مطلوبتر منجر شود. در نهایت، هدف اصلی هر دو مدل، افزایش خودآگاهی، تقویت اعتماد به نفس و بهبود کیفیت روابط اجتماعی و احساسی کودکان است.
بازی درمانی، چه در قالب کودک محور و چه در قالب آدلری، ابزاری قدرتمند برای کمک به کودکان در درک و مدیریت احساساتشان محسوب میشود. با بهرهگیری از این روشها، میتوان به کودکان کمک کرد تا از طریق بازی، زبان درونی خود را بیان کرده و به شکلی سالم با چالشهای روانی روبهرو شوند. انتخاب درست مدل درمانی، نیازمند شناخت دقیق از نیازها و ویژگیهای کودک و ایجاد یک رابطه درمانی مبتنی بر اعتماد، احترام و همکاری دوطرفه است.