متفرقه

شش انیمیشن برتر که هر عاشق سینما باید ببیند

1. پینوکیو (1940)

دومین انیمیشن دیزنی که جهشی بزرگ رو به جلو بعد از سفید برفی که از نظر داستان گسترده تر ، از نظر تکنولوژیکی پیچیده و بسیار تاریک تر بود.این داستان با اقتباس از رمان کارلو کولودی زندیگ یک عروسک چوبی را بیان می کند که در تلاش است به انسانیت خود دست پیدا کند.تلاش هایش او را مورد استثمار یک بازرگان در حوضه نمایشی پنهان و مخفی قرار می دهد و بعد از آن توسط نهنگی بسیار خشمگین به نام مونسترو خورده میشود سپس طعمه یک گربه طمع کار میشود بعد از آن در یک سکانس ناراحت کننده و غمگین از طریق یک کالسکه اهریمنی به جزیره لذت فرستاده میشود.جزیره لذت جایی بود که پسران سرکش به الاغ هایی تبدیل شده و برای هدف های بسیار پلید مورد استفاده قرار میگرفتند.باید گفت این انیمیشن فقط مختص کودکان نیست بلکه بزرگسالان در نماهای واضح و شخصیت های ترسناک آن تسلط فنی زیادی دارند.به علاوه این فیلم دارای آهنگی درخشان و زیبا به نام When You Wish Upon A Star بود که امروزه آهنگ غیر رسمی تم دیزنی قرار گرفته است.

2. کوکو (2017)

به ندرت تیمی که به موفقیت‌های خود استراحت می‌دهد (و دستاوردهای خوبی هم دارد)، پیکسار، به رهبری لی آنکریچ، تصمیم گرفت واقعاً خود را به چالش بکشد و فیلمی بسازد که نقطه تماس فرهنگی را به نمایش بگذارد، یعنی روز مردگان. یا حداقل، این پیش‌زمینه است – داستان واقعی در اینجا مربوط به میگل جوان (آنتونی گونزالس) است که آرزو دارد مانند بت خود، ارنستو د لا کروز (بنجامین برات) یک موسیقیدان مشهور باشد. این جاه‌طلبی ساده‌ای نیست، به‌ویژه زمانی که خانواده‌اش موسیقی را پس از اینکه شوهر مادربزرگ‌بزرگش او را ترک کرد و به‌عنوان یک مجری کار کرد، ممنوع کردند. اسرار دفن شده (به معنای واقعی کلمه) زمانی که میگل برای کشف حقیقت به سرزمین مردگان می رود، وارد بازی می شود. کوکو یک فیلم پر جنب و جوش است که به سنت های فرهنگی مکزیک احترام می گذارد، و – چون استودیو امریویل در آن بسیار خوب است – به همان اندازه که برخی از نوازندگان گیتار در اینجا به شدت در زه ها نقش می بندد. خود فیلم و آهنگ اصلی «مرا به خاطر بسپار» هر دو برنده جایزه اسکار شدند که هر کدام شایسته آن بودند.

3. کتاب جنگل (1967)

این دقیقاً به رمان منبع رودیارد کیپلینگ وفادار نیست، اما کتاب جنگل نشان می‌دهد که اقتباس‌های دیزنی بهترین کار را انجام می‌دهند – حذف قطعات خسته‌کننده، افزایش سرگرمی، و انباشته کردن تعداد انگشت شماری از آهنگ‌های کرم گوش برای پایان دادن به معامله. آخرین فیلم انیمیشن تحت نظارت والت دیزنی که حدود 9 ماه قبل از اکران درگذشت، به همان شکلی پیش می‌رود که شخصیت اصلی آن پیش می‌رود – اگرچه در اصل داستان، توله مرد موگلی (بروس رایترمن) در حال فرار از ببر انتقام‌جو است. شیر خان (جورج سندرز)، واقعاً یک قدم زدن در جنگل سرسبز هند است زیرا با خرس تنبل سرگرم کننده بالو (فیل هریس)، پلنگ محافظ باقری (ساباستیان کابوت)، و هیپنوتیزم هیپنوتیزم کاآ (استرلینگ هالووی) روبرو می شود. با وجود تمام فنون آتش سوزی حلقه پایانی آتشین آن، واقعاً این صدای دوگانه صدای دیزنی در هسته آن است که دوام می آورد: انفجار شگفت انگیز «I Wanna Be Like You» توسط King Louie (لوئیس پریما) و سرود سست تر «Bare» Necessities’.

4. Beauty And The Beast (1991)

یک موزیکال سر به فلک کشیده با کالیبر برادوی با انیمیشن پیچیده و پیشرو در افسانه برجسته دیزنی ملاقات می کند. Beauty And The Beast از نظر معماری متحرک واقعاً شگفت‌انگیز است – از قلعه غارنشین و گوتیک هیولا گرفته تا قفسه‌های پر از کتابفروشی محبوب Belle (پیج اوهارا). با این حال دیزنی حس شگفتی کودکانه خود را فدای نمایش رویکرد جدید خود در انیمیشن نکرد. رقص فیلم یکی از بهترین های استودیو باقی مانده است، چه شماره آغازین بل با دماغش در یک کتاب، که با خوشحالی از درون شهر کوچکش می گذرد، یا مجموعه سالن رقص مرکزی که عاشقانه آزمایشی بین زیبایی و هیولا را به تصویر می کشد. با این حال، چشمک آن در طراحی شخصیت ساکنان نفرین شده قلعه – هر کدام کمی غمگین و بداخلاق، اما بدون شلاق افسون – و همچنین در اشعار بسیار دوست داشتنی هوارد اشمن است که برخی از لذت بخش ترین لحظات فیلم را نشان می دهد. “مواد خاکستری را امتحان کنید، خوشمزه است. باور نمی کنید؟

5. زیبای خفته (1959)

از شخصیت شرور داستان تا محیط های قرون وسطایی ، وسعت قاب آن همه چیز در مورد سومین فیلم از داستان شاهزاده خانم دیزنی به طور حماسی به نظر می رسید یک حماسه فانتزی غنی دشه که چیزی فراتر از یک داستان عاشقانه را در ذهن خود داشت.فیلم زیبای خفته که طی گذشت هشت سال پر از زحمت و با ساتفاده از موسیقی الهام گرفته از چایکوفسی تولید شد، از همه حاظ بسیار فوق العاده است، سرشار از لمس هایی که از هنر رنسانس الهام گرفته است.پس زمینه هایی با جزئیات خیره کننده و چشم گیر و طراحی های شخصیت های پویای آن بر روی صفحه گسترده سینما ارائه شده است.

اگر داستان به خودی خود بسیار ناچیز باشد (پری شیطانی کودک را نفرین می کند، کودک بزرگ می شود و در نهایت به خوابی مسحورکننده فرو می رود، بوسه یک شاهزاده طلسم را می شکند)، همه اینها توسط Maleficent باشکوه (النور آدلی) جان می گیرد، یک کرک، شرور قهقهه‌دار با استعداد دراماتیک، حتی تبدیل شدن به یک اژدهای آتش‌نفس سبز برای اوج‌گیری که امروز بازتاب Game Of Thrones است. از قضا، در ابتدا خوابیده می‌شد – در زمان اکران فلاپ می‌شد، و تنها در دهه‌های بعد به همان شکلی که بود دیده می‌شد: یک زیبایی مطلق.

6. هیولاها، شرکت (2001)

اگر بخواهید فهرستی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های پیکسار و فهرستی دیگر از خارق‌العاده‌ترین جهان‌هایی که آن‌ها خلق کرده‌اند را تکمیل کنید، هیولاها، Inc. تقریباً در بالای هر دو ظاهر می‌شوند. پس از دو فیلم داستان اسباب‌بازی و زندگی یک حشره، استودیو با یک کمدی شیرین، احمقانه و احساساتی دوستانه درباره هیولاهایی که مخفیانه از بچه‌هایی که هر شب از آنها ترسیده‌اند می‌ترسند، استودیو ثابت کرد که واقعاً توانایی تبدیل شدن به یکی از بزرگ‌ها را دارد این دو فیلم از بهترین فیلم های انگیزشی به شمار می آیند. معاشرت با جیمز پی. سالیوان (جان گودمن) و مایک وازوفسکی (بیلی کریستال) – یک ترسناک آبی پشمالو و توپ سبز طعنه آمیز او از یک همکار – مانند گذراندن وقت در خیابان های Monstropolis بسیار لذت بخش است. ، مملو از جانوران چشم نواز، انبوهی از بینایی ها و جوک های هریهاوزن. اگر چیدمان ماهی بیرون از آب (مایک و سالی به طور تصادفی دختر انسانی بو را در شهر هیولا آزاد می‌کنند) برای خنده‌های بزرگ استخراج می‌شود، وقتی متوجه می‌شوند که او اصلاً خطری ندارد، ضربه‌ای عاطفی می‌دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا